امپراطور 021 آ
وقتي که چراغ ساختمون ها خاموش
و تو ته نشستي تيشرت نايک کلاه داره
بلک لايک کرد و رفت پشت بوم و يکم داد زد
تو رعد برق و راه رفت تو سطح شهر
نااميد بدون پول تو اوج معروفيت
سفارش ميده يه دونه سوپ تو يه دونه رستوراني که
بوي گند محدوديتو توش گذشته ي پُراندوه من
بدون دندون ببر ..
برچسبها: